هرگز شیشه عطر از دستتان افتاده که بشکند؟

شیشه ی عطــــــــــــــــــرم شکسته بود!

حیاط پر از بوی خــــــــــدا شده بود!

ستاره ام - درشت و درخشان-

روبه رویم پشت به دیوار،

سر بر گریبان برده بود

و من در آغوش ماه

برای همیشه به خواب رفته بودم!

با گونه ی خیس و کبود سیزده سالگی ام

که جای آخرین بوسه ی مــــــــــــــــــادرم بود!

 

حسین پناهی