سپس يکديگر را

انسان‌هايي بوديم
که به پاک کردن
عادت داشتيم

ابتدا اشک‌هاي‌ مان را
پاک کرديم
سپس يکديگر را

ايلهان برک

آدمها مي آيند خودشان را نشان ميدهند

آدمها مي آيند
خودشان را نشان ميدهند
اصرار ميکنند 
براي اثبات بودنشان و ماندنشان
اصرار ميکنند که تو نيز باشي همراهشان 
همان آدمها 
وقتي که پذيرفتي بودنشان را
وقتي که باورشان کردي 
به سادگي
ميروند
و تو ميماني با باوري که ....


ايلهان برک

همين جا بمان عشقم

همين جا بمان عشقم
همين گونه که هستي
بمان
و تنها
به من نگاه کن

نگاه کردن
عشق است

برهنه ام
برهنه ام تا براي تو راه باشم
اين گونه برهنه و تن به تن

بگذار نفس هايم
روي تن ات
سير کند

چشم هايت
سينه هاي برهنه ات
لب هايت
همين گونه بيا
و در بسترم، کنارم بخواب

و ببوس مرا
بي وفقه
باز هم بلند بلند ببوس مرا

آري
عشق
همين سفرهاي طولاني را
مي طلبد

هر لحظه سوي خود
بِکش مرا

بِکش تا بدانم
سهم توام
تا بداني سهم مني
اين گونه محکم ، اين گونه گرم
سمت خود بِکش مرا 


ايلهان برک

سخت است...

سخت است!

فراموش کردن کسی که با او

همه چیز

و همه کس را

فراموش می کردم.

 

ایلهان برک

بعد از تو این دنیا یک دنیا کار دارد تا دوباره دنیا شود...

دوجین کار سرم ریخته....
اول باید خورشید را به آسمان سوزن کنم
و بعد منت ماه را بکشم تا به شب برگردد ،
سپس بادها را هل بدهم تا دوباره وزیدن بگیرند ...
و آنقدر با گل ها حرف بزنم تا به یاد آورند روزی زیبا بوده اند...
بعد از تو
این دنیا
یک دنیا
کار دارد
تا دوباره دنیا شود...

 

ایلهان برک