افسوس
فقط حرف
دل نسپاریم!
چرا باید دنیایمان را خرج آخرت ندیده کنیم
چرا کاش و حسرت و رویا
کار شب و روزمان شده
چقدر باید بذر خواسته هایمان را در دل بکاریم و
ای کاش درو کنیم
چه عدالتی چه خدایی!!!
وقتی که نه انسانی هست و نه انسانیتی
به چه بهایی بهانه هایم را ندیده بگیرم
به نهر شیر و عسل!
فرقی نمی بینم میان زندگی و زنده بودن
دنیای پیران امیدوار و جوانان افسرده
عمرمان را خرج سرگرمی خدایمان میکنیم
که ببیند که بپسندد !
که ببالد به خود از برای اشرف مخلوقاتش
از شرع و از عالمش دزدند و از مادری که میزاید
از حاکمی که دولتش پست ترین خلایقند و خودش مبرا از آدمیان
از خدایی که دم از عدالت می زند و از پدری که دم از دلسوزی
از همسری که وفایش جیب پور پول و دست پر زر
از دوستی که رفاقتش بالی برای پرواز
بیزارم
بیزارم از کسی که نامم را حسرت نهاد
آرزو می کنم قبرم را وسیع بسازند
چون بسیار آرزو به گور می برم
و اگر آن دنیایی باشد سکوت اختیار می کنم
و زجر جهنمش را به دیده ی منت می پذیرم
چون خدایمان بی عدالت است و
حسرت خدای بی خداییان...
*** توجه***هیچکس حق برداشت آزاد از این مطلب را ندارد چون دوستی گفت اگر کسی بخواند و نظرش دچار تزلزل شود بنده مسئولم پس برداشت آزاد ممنوع***
حسرت 90/10/28
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ