کوچکترید از آن که بدانید من کی اَم
کوچکترید از آن که مرا زیر و رو کنید
حتی اگر هر آنچه که دارید رو کنید
کوچکترید از آن که بدانید من کی اَم
از کوه ها نام مرا پرس و جو کنید
اِی بادهای سردِ مخالف، منم درخت
باید که ریشه های مرا جستجو کنید
اِی بادهای سردِ مخالف،من ایستاده ام
این سینه ام ، که خنجرتان را فرو کنید
بر من مباد تیغِ شما زخمی ام کند
شاید به خواب ، مرگِ مرا آرزو کنید
من ریشه در شقایقِ پُر خون نشانده ام
گل های سرخِ باغ مرا ، خوب بو کنید
حتی اگر هر آنچه که دارید رو کنید
کوچکترید از آن که بدانید من کی اَم
از کوه ها نام مرا پرس و جو کنید
اِی بادهای سردِ مخالف، منم درخت
باید که ریشه های مرا جستجو کنید
اِی بادهای سردِ مخالف،من ایستاده ام
این سینه ام ، که خنجرتان را فرو کنید
بر من مباد تیغِ شما زخمی ام کند
شاید به خواب ، مرگِ مرا آرزو کنید
من ریشه در شقایقِ پُر خون نشانده ام
گل های سرخِ باغ مرا ، خوب بو کنید
شعر از کامران رسول زاده
+ نوشته شده در یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت 19:36 توسط بیراهه ای در آفتاب
|
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ