گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همیگفتند
گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مِهتر ایشان بود خاموش.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سُخن نگویی.
گفت: وزیران بر مِثال اَطبا اند و ، طبیب دارو ندهد جز سَقیم را. پس چو بینم که رای شما بر صواب است ، مرا بر سَرِ آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو کاری بی فُضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است
حکایت از گلستان سعدی باب اول در سیرت پادشاهان
مهتر: بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور، کلانتر، محتشم، نقیب
سقیم: مریض؛ بیمار
صواب: درست، صحیح ، سزاوار ،بجا، معقول
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۱ ساعت 10:19 توسط بیراهه ای در آفتاب
|