دل نیست هر آندل که دلارام ندارد
دل نیست هر آندل که دلارام ندارد
بی روی دلارام دل آرام ندارد
هر کار ز آغاز به انجام توان برد
عشق است که آغاز وی انجام ندارد
یک خاصیت عشق همین است که عاشق
هیچ آگهی از گردش ایام ندارد
گفتند بمجنون بنما خانهٔ خود گفت
آن خانه که دیوار و در و بام ندارد
افتاد بدام سر زلفش دل و گفتم
این مرغ رهایی دگر از دام ندارد
پیغام بدان شوخ فرستادهام اما
نرسم که مرا گوش به پیغام ندارد
تنها نه صغیر است هوادار وصالش
آنکو که به دل این طمع خام ندارد
شعر از صغیر اصفهانی
پ ن: تولدت مبارک جان و جهانم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت 0:33 توسط بیراهه ای در آفتاب
|