سفره هایشان را به نمکی کوچه ها فروخته اند
به گریه می افتم
برای مردانی که در صف نانوایی
چنگ به یقه ی هم می زنند
دهانشان پر از فحش و
نفرین و نفرت می شود
اما یادشان می رود
سفره هایشان را
به نمکی کوچه ها فروخته اند
برای مردانی که در صف نانوایی
چنگ به یقه ی هم می زنند
دهانشان پر از فحش و
نفرین و نفرت می شود
اما یادشان می رود
سفره هایشان را
به نمکی کوچه ها فروخته اند
شعر از تیسا کایر
+ نوشته شده در دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ ساعت 16:54 توسط بیراهه ای در آفتاب
|
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ