استراتژی:[در زبان یونانی به معنای سرداری یا سپهسالاری ازسردار]در اصل اصطلاحی است نظامی به معنای سنجیدن وضع خود و حریف و طرح نقشه برای رو به رو شدن با حریف در مناسب ترین وضع.در سیاست به معنای بسیج همه امکانات و تغییر دادن شرایط در جهت مناسب برای رسیدن به یک هدف اساسی است.چنانکه بسیج و جلب همه ی نیرو های اقتصادی،اجتماعی و سیاسی برای رسیدن به هدف دراز مدت ملی،مثلا،صنعتی کردن کشور یا رساندن سطع رفاه و قدرت ملی به مرز نهاده شده را یک استراتژی میتوان نامید.بنابراین،استراتژی برابر با روشی کلی برای رسیدن به هدفی کلی است.
ولی برای رسیدن به هر هدف کلی میباید از مراحلی گذشت.روش گذار از هر یک از مرحله ها و مانع ها را تاکتیک گویند.چنانکه،در اصلاح نظامی،گرفتن تپه معینی در جنگ اهمیت تاکتیکی دارد،و در سیاست،مثلا،جلب طبقه میانه برای انکه در انتخابات به سود احزاب چپ رای دهد،و یا زدن شگرد هایی برای شکافتن جبهه حریف((تاکتیک))به شمار میرود.


(دانشنامه سياسي،آشوري)
    دانشنامه سياسي