فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود
همچون دالانی بلند،
تنها بودم.
پرندگان از من رفته بودند.
شب با هجوم بی مروتش
سخت تسخیرم کرده بود.
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود
تنها کمانم
تنها سنگم...
تنها بودم.
پرندگان از من رفته بودند.
شب با هجوم بی مروتش
سخت تسخیرم کرده بود.
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود
تنها کمانم
تنها سنگم...
شعر از پابلو نرودا
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۶ ساعت 17:59 توسط بیراهه ای در آفتاب
|
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ