می‌نویسد: « نوشته‌‏ايد موقعيت ‏خاص من ارتباط يا مكاتبه ‏با مرا مستلزم رعايت ‏هزار نكته باريك‏ مى‏‌كند و سرانجام انسان را به ‏آن‏‌جا مى‏‌كشاند كه سكوت ‏را برگزيند. ـ نه ‏عزيزم، اين ‏كار به ‏معنى گردن‏ نهادن به ‏شكست‏ خود و تأييد اصالت‏ عمل سياسى كوتوله‌‏هاى ‏حاكم ‏است. ما در هر شرايطى كارمان را مى‏‌كنيم بى‌‏ترس‏ از هر عكس‏‌العملى. روزى‏ كه‏ آيدا و من قاطعانه ‏مصمم ‏شديم پا از ايران بيرون ‏نگذاريم زير گوش‏‌مان پر از زوزه مرگ‏ بود، ديوانه آدم‌‏خورى ‏به ‏اسم خلخالى خلع‏ سلاح نشده‏ بود و كسى ‏هم با ما قصد شوخى ‏نداشت.
گر ما ز سر بريده مى‌‏ترسيديم
در كوچه عاشقان نمى‏‌گرديديم.»
پرواضح است که شاملو در این فراز، سکوت را معادل «گردن‏ نهادن به ‏شكست‏ خود و تأييد اصالت‏ عمل سياسى كوتوله‌‏هاى ‏حاكم» می‌داند.

 

منبع:

http://shamlou.org/?p=1702