غزل ناتمام
به هر تارِ جانم صد آواز هست
دریغا که دستی به مضراب نیست.
چو رویا به حسرت گذشتم، که شب
فروخفت و با کس سرِ خواب نیست.
۱۳۳۹
احمد شاملو
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ساعت 12:37 توسط بیراهه ای در آفتاب
|
به هر تارِ جانم صد آواز هست
دریغا که دستی به مضراب نیست.
چو رویا به حسرت گذشتم، که شب
فروخفت و با کس سرِ خواب نیست.
۱۳۳۹
احمد شاملو
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ