از بوی من در بسترش دیوانه خواهد شد
آغوش تو دنیای آن بیگانه خواهد شد
با دست شومش گیسوانت شانه خواهد شد
با دست شومش گیسوانت شانه خواهد شد
با من شُکوهی داشتی، با او نخواهی داشت
قصری که جای جغد شد ویرانه خواهد شد
افسانه ی خوشبختی ات گمنام خواهد ماند
گمنامیِ بدبختی ام افسانه خواهد شد
پنهان شدی تا مثل «از ما بهتران»... آری
کِرمی که خود را گم کند پروانه خواهد شد
هرشب که می پیچد به اندام تو همخوابت
از بوی من در بسترش دیوانه خواهد شد
شعر از مهدی فرجی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت 22:49 توسط بیراهه ای در آفتاب
|
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ