پیش بینی
امروزها پیش بینی ها غلط می شوند
چه هوا شناسی باشد چه راهداری چه دل بیقرار ما
سر زده دلم آمد به استقبال چشمانت
سر به زیر رفت
ترس بی تو بودن جسارت تنهایی ام شد
و رفتند بهانه ای برای دروغ
و سزایش حیرانـی ام
از بهانه ها گفتم و از شیشه ها از یاکریم گفتم و از دریا
از تاریکی کوچه گفتم و از سختی جاده ها
ز تو گفتم تا عرش ز خویش گفتم تا فرش
آرد ریختیم به خیال وصال الک آویختم در وی وصال
رشته کردیـم به هوای نفس پنبه کردیـم دل در قفس
آموختیم دوست داشتنمان یگانه باشد و عشقمان از عطش
قول دادیم بمانیم نه برانیم قول دادیم که بسازیم نه بسوزیم
یاد گرفتیم یاد کنیم ز هم
پاک کنیم ز غم
تاج کنیم به سر
شریک شویم در غم و شادی به روز سخت
جــــانــــانــــم
میدانی و می دانم که شعرهایم معطر است به اسم اعظم چشمانت
به نفس نفس هایت
می دانی راه در کور سوی زندگی من بس سخت است و دشوار
و همراهی تو بس امید است و آرزو
آرزو...
آرزو دارم
چه باک
قرعه ی نامت
به اسم من
یک روز
در زندگی ام باشد مرا بس است.
ضیافت تو در آخرین آخر زندگی ام
چه باک از دنیایی که هر روزش زهر باشد و فقط تو کنارم باشی و آب شوی بر آتش دلم
تو بخند که خنده هایت دروازه های بهشت را به رویم می گشـاید
و شیرین تر از خنده هایت ندیدم در این عروس هزار و یک داماد
کاش تو عروس روزهای کوتاه من بودی ...
حسرت ۹۲/۱۰/۲۳
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ