مترسک

برای آنی و تقی مدرسی


جایی پنهان در این شبِ قیرین
اِستاده به جا، مترسکی باید؛
نه‌ش چشم، ولی چنان که می‌بیند
نه‌ش گوش، ولی چنان که می‌پاید.

بی‌ریشه، ولی چنان به جا سُتوار
که‌ش خود به تَبَر کَنی ز جای، اِلاّک.
چون گردوی پیرِ ریشه در اعماق
می نعره زند که از من است این خاک.

چون شبگذری ببیندش، دزدی‌ش
چون سایه به شب نهفته پندارد
کز حیله نفس به سینه درچیده‌ست
تا رهگذرش مترسک انگارد.



آری، همه شب یکی خموش آنجاست
با خالی‌ بودِ خویش رودررو.
گر مَشعله نیز می‌کشد عابر
ره می‌نبرد که در چه کار است او.

۲۸ اسفندِ ۱۳۵۶
پرینستون

احمد شاملو

یک بار می توانیم با مسئله برخورد کنیم و یک بار می توانیم مسئله را منحل کنیم

حل کردن یا منحل کردن، مسئله اینست!

چند سال پیش همیشه فکر میکردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است.
نزد روان پزشک رفتم و مشکلم را گفتم.
وی گفت: فقط یک سال هفته‌ای سه روز جلسه ای 80 دلار بده و بیا تا درمانت کنم.
شش ماه بعد اون پزشک رو تو خیابان دیدم
پرسید چرا نیومدی؟
گفتم خُب، جلسه‌ای هشتاد دلار، برای یک سال خیلی زیاد بود. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد. خوشحالم که اون پول رو پس‌انداز و سرمایه گذاری کردم
پزشک با تعجّب گفت، عجب! میتونم بپرسم اون نجّاره چطور تو را معالجه کرد؟

گفتم: به من گفت اگه پایه‌های تختخواب را ببُرم؛ دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختت قایم بشه!

 

راهبرد

یک بار می توانیم با مسئله برخورد کنیم و یک بار می توانیم مسئله را منحل کنیم. وقتی مسئله را حل می کنیم از خودمان می پرسیم چه کار می توانم انجام دهم که این مسئله را برطرف کنم، تاثیرات منفی اش را کم کنم و یا آن را مهار کنم.
در حالی که وقتی مسئله را منحل می کنیم، از خودمان سوال دیگری می پرسیم: چگونه می توانم ریشه مسئله را تغییر دهم تا اصلا مسئله ای وجود نداشته باشد.

برای یک هفته با هر مسئله مهمی که برخورد می کنید این دو سوال را از خودتان بپرسید.


بر گرفته از کانال دکتر تهرانی  https://telegram.me/araameshcenter