در این سرما و باران یار خوشتر
در این سرما و باران یار خوشتر نگار اندر کنار و عشق در سر
نگار اندر کنار و چون نگاری لطیف و خوب و چُست و تازه و تَر
در این سرما به کوی او گریزیم که مانندش نزاید کس ز مادر
در این برف آن لبان او ببوسیم که دل را تازه دارد برف و شِکر
مرا طاقت نماند از دست رفتم مرا بردند و آوردند دیگر
خیال او چو ناگه در دل آید دل از جا میرود الله اکبر
شعر از حضرت مولانا
پ ن: این شعر جناب مولانا عجیب در دلم نشست، احساس می کنم بر خلاف عاشقانه هایش که بیشتر ماورایی و الهیست ، این به گونه ای در خور انسان زمینیست
+ نوشته شده در یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ ساعت 13:51 توسط بیراهه ای در آفتاب
|