تمثیل

به پوران صلح‌کل و سیروس طاهباز
برای تمام صفا و محبتشان

در یکی فریاد
زیستن ــ
[پروازِ عصیانی‌ِ فوّاره‌یی
که خلاصی‌اش از خاک
نیست
و رهایی را
تجربه‌یی می‌کند.]

و شُکوهِ مردن
در فواره‌ی فریادی ــ
[زمینت
دیوانه‌آسا
با خویش می‌کشد
تا باروری را
دست‌مایه‌یی کند؛
که شهیدان و عاصیان
یارانند
که بارآوری را
بارانند
بارآورانند.]

زمین را
بارانِ برکت‌ها شدن ــ
[مرگِ فوّاره
از این‌دست است.]
ورنه خاک
از تو
باتلاقی خواهد شد
چون به گونه‌ی جوبارانِ حقیر مُرده باشی.



فریادی شو تا باران
وگرنه
مُرداران!

۲۰ مرداد ۱۳۴۷

احمد شاملو

مردن امر ساده ای ست و در مقابل خستگی زندگی چون سفری ست

مردن ، امر ساده ای ست
و از زندگی کردن
       بسیار آسان تر است

تمام خفقان مرگ
      در مقابل یک شک
             در مقابل یک حرص
                        در مقابل یک ترس
               در مقابل یک کینه
در مقابل یک عشق
هیچ است

مردن امر ساده ای ست
و در مقابل خستگی زندگی
چون سفری ست که
             در یک روز تعطیل می کنیم
و دیگر هرگز باز نمی گردیم .

 

شعر از بیژن جلالی

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی
اگر كتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نكنی
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند
به آرامي آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی
اگرهميشه از يك راه تكراری بروی
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سركش
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند
دوری كنی

تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
اگر ورای روياها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات
ورای مصلحت‌انديشی بروی
امروز زندگی را آغاز كن
امروز مخاطره كن
امروز كاری كن

 


شعر از پابلو نرودا