غزلی شور انگیز
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی بـه یقینم ، کافی ست
قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافی ست
گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمــانی تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حـال و هوایت گه گاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم کافی ست
تو مرا باز رساندی بـه یقینم ، کافی ست
قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافی ست
گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمــانی تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حـال و هوایت گه گاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم کافی ست
محمدعلی بهمنی
+ نوشته شده در دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵ ساعت 21:3 توسط بیراهه ای در آفتاب
|
هــدف از تــشکـیــل ایـــن وبــلاگ