در سفره های ما امشب جای نان، بوی خون جاریست

به ما گفتند
در سرزمین تان
در همین نزدیکی،
معدنی است که خوشبختی را،
- نان را-
با دست هایتان اگر بکاوید،
بی تیشه
با امید،
سوراخِ سفره هایتان وصله خواهدشد
...
دیگر نیازی نیست
در ره سپردن کوه و صخره ها
دیگر به ترس، به تفنگ، به مرز،
با کولهای سنگینِ خالی زِ نان،
نیندیشید.
ماندیم
بی بیل، بی تفنگ،
با دستهای خالی و دل های پر امید ...
با تاب و هر چه توان در درون جان،
با پای استوار
ایستاده همچو سرو، ...

اینک اما،
افسوس،

در سفره های ما امشب
جای نان، بوی خون جاریست
و ...
تنِ مادرانِ ما،
دَرررررررد میکند.


شعر از آسیه سپهری

اگر خوشبختی را یافتی

احساس خوشبختی بسیار سخت به دست می‌آید

و بسیار راحت از دست میرود ،

اگر خوشبختی را یافتی

زیاد سوال ‌پیچش نکن ...!!

 


برگرفته: https://telegram.me/araameshcenter - دکتر مریم تهرانی

آرامش مرکز مشاوره و ارایه خدمات مامایی آرامش